نویسنده مهدیه قاسمی
چکیده:
آثار اجتماعی گردشگری در پژوهش های بسیاری مورد بررسی قرار گرفته اند اما دوگانگی های بسیاری در این پژوهش ها دیده میشود، برای مثال برخی ورود گردشگران به یک منطقه را مترادف با مورد تحقیر قرار گرفتن فرهنگ میزبان. برخورد تغییر نقش میزان فرهنگى دانسته و برخی آن را مترادف با افزایش میزان دانش و فرهنگ میزبان بهوسیله بازدیدکنندگان، آگاه شدن از موسیقی، نوع آشپزی، و هنرها و احتمالاً زبان میزبان می دانند که به توعی سبب تکریم فرهنگ جامعه میزبان شده و از فراموش شدن فرهنگ توسط جوانان جامعه میزبان جلوگیری می کند. برخی بر این باورند که فرهنگ میزبان بهخاطر تقاضا براى سنتها، سرگرمى تقاضا براى هنرهاى سنتی، موسیقى و هنرهاى دستى توسعه مىیابد و برخی دیگر اعتقاد دارند گردشگری سبب از دست رفتن وضعیت اولیه و پایداری، از دست رفتن غرور فرهنگی می شود.
در ایران، نژادها و قومیت ها، ادیان و مذاهب و مردمی با زبان و فرهنگ های متفاوت و متنوع وجود دارد که در میان کشورهای همسایه بی نظیر است. تقویت هویت ملی برای کشوری چون ایران که در آن اقوام فارس، کرد، لر، عرب، ترکمن، ترک، گیلک، تالشی، مازنی، ارمنی، آسوری (آشوری)، بلوچ و سیستانی در کنار هم زندگی می کنند اهمیتی بسیار دارد زیرا در نبود هویت ملی، پیشرفت، توسعه و امنیت راهی بس دشوار پیش روی خود دارند.
حال آیا گردشگری به عنوان صنعتی بسیار رو به رشد می تواند به مثابه یک انسجام دهنده تقویت هویت ملی فعالیت کند یا بالعکس، باعث تضعیف هویت ملی در جوامع خواهد شد؟ در این مقاله به بررسی این دو دیدگاه خواهیم پرداخت.
ابعاد مختلف هویت ملی
هویت ملی دارای ابعاد مختلفی است که در ذیل به طور خلاصه در خصوص آن بحث می کنیم:
1- بعد اجتماعی هویت ملی:
احساس تعلق به اجتماع ملی جوهره بعد اجتماعی روابط دوستانه و عاطفی است. یعنی اعتقاد به وجود و ضرورت وجود جامعه ملی، احساس تعهد افراد به اجتماع ملی، پذیرش یکدیگر به عنوان هموطن، نگرش مثبت به دیگرن متعلق به ملت، باورهایی در بای ریشه های اجتماع ملی، اعتقادات راجع به سرنوشت و آینده جامعه، افتخار به عضویت در این جامعه و علاقه و تمایل به پرداختن هزینه های لازم برای عضویت خود و تداوم حیات این اجتماع و نگرش نسبت به مبانی همبستگی و همکاری اجتماعی در هویت ملی فرهنگی، این اجتماع با شاخصه های فرهنگی - تاریخی تعریف می شود.
2- بعد تاریخی هویت ملی
تحولات تاریخی در شکل دادن به احساس تعلق و دلبستگی به یک مجموعه هویتی کاملا تاثیرگذار است. شکست ها، پیروزی ها، شیرینی ها و تلخی های تاریخ یک ملت همواره از سوی افراد با احساس دلبستگی قرین است و در شکل دادن به انگاره های جمعی موثر است. بعد تاریخی هویت ملی عبارت است از اگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن. این احساس سرنوشت پنداری، نسل های مختلف یک ملت را به هم پیوند می دهد.
3- بعد جغرافیایی هویت ملی
محیط جغرافیایی تبلور فیزیکی، عینی و ملموس هویت ملی به شمار می رود. تعیین محدوده و قلمرو یک سرزمین برای شکل گیری هویت ملی ضروری است. نگرش مثبت به آب و خاک به این جهت که ما ساکن یک کشور و یک سرزمین معین هستیم، آمادگی در برابر بروز خطر و دفاع از سرزمین، ترجیح دادن زندگی در کشور خود، علاقمندی به یکپارچگی سرزمین در آینده، نگرش مثبت به سرزمین خود و احساس آرامش در صورت زندگی در آن از جمله مسائلی است که بعد جغرافیایی هویت ملی را تعیین می کند.
4- بعد فرهنگی هویت ملی
فرهنگ شناسه یک ملت است و هویت فرهنگی به عنوان سند تاریخی تلاش ها و خلاقیت ها و افتخارات و در مجموع فراز و فرودهای افتخارآمیز یا عبرت آموز گذشته و حال یک ملت محسوب می شود. حفظ هویت فرهنگی هرملتی در تعامل با سایر فرهنگ ها دغدغه وطن دوستانی است که از آبشخور ان فرهنگ سیراب شده اند و با لالایی آرام بخش و جان نواز مام میهن در بستر آن فرهنگ رشد و تکامل فکری و معنوی پیدا کرده اند. این بعد بعد از هویت ملی بر میراث فرهنگی مشترک یک ملت که توافقی همگانی نسبت به آن دارند دلالت دارد. این میراث فرهنگی مشترک مجموعه ای آثار معماری، شیوه های زندگی، سنت ها، اعیاد، اسطوره ها نمادها، عرف، ادبیات شفاهی، هنرهای ملی و بومی، لباس، طرز پوشش و عناصری از این دست را شامل می شود.
5- بعد ی هویت ملی
تعلق خاطر افراد یک ملت به مبانی مشروعیت بخش و نظام ی برآمده از آن را که به شکل حکومت تجلی پیدا می کند بعد ی هویت ملی قلمداد می شود.
با توجه به ابعاد هویت ملی که در بالا به آن اشاره شد، به نظر می رسد گردشگری بر هویت تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه هویت ملی اثرگذار است. بحث در خصوص تاثیر گردشگری بر این ابعاد پس از بررسی انواع هویت های ساخته شده از نظر کاست می آید.
کاست پژوهشگر شناخته شده ی موضوع هویت در هر دو سطح فردی و جمعی از سه نوع ساخت هویت نام میبرد:
1. هویت مشروعیتبخش: هویت مشروعیت بخش از بالا به پایین تولید و از طرف دولت عرضه میشود. از نظر کاست مکانها (و مردم) دارای هویتهای قوی یا ضعیف، مرکزی یا حاشیهای هستند. در دنیای مدرن هر اندازه مکانی مدنیتر و شهریتر باشد هویت و قدرت آن مرکزیتر خواهد بود. این هویتهای مرکزی معمولاً از طریق یادمانها یا نمادهای مشهور که نماد قدرت و حس مکان مقصد هستند جلوه عینی و ملموس پیدا میکنند. برخی از این یادمانها و نمادها عبارتند از برج ایفل، کاخ ورسای، واتیکان و برج لندن. تبلیغات و آگهی ها بر شهرت این یادمان ها می افزاید. مقصدهای مرکزی با نمادها یا جاذبههای ملموس نیرومند خود، برای حصول اطمینان از اقتدار تصویر برندشان، دیدگاه جهانی مسلط در مورد این نمادها و جاذبهها را ترویج میدهند. بدینگونه، گردشگران این مقصدها را مکانهایی مییابند که حتماً باید ببینند.
2. هویت مقاومت: هویت "مقاومت" زمانی ظهور میکند که یک فرد یا اجتماع از جریان اصلی و رویکرد غالب خارج میشود تا شیوهای جایگزین و مرکزی برای "بودن" پیدا کند. آنها در ابتدا گروههای فشار اقلیت را تشکیل میدهند. برای تعریف هویت مقاومت، ناگزیر باید به مفهوم جریان اصلی اشاره کرد که بر تفاوت بین "آنها" و "ما" تأکید دارد. ابراز هویت مقاومت گاه چنان نیرومند است که میتواند به تهدیدی برای گردشگران و گردشگری تبدیل شود (برای نمونه بمبگذاری در باسک). اسکاتلند در بریتانیا با دارا بودن میراث ملموسی از قلعهها، مانند بالمورال، و میراثی ناملموس چون مانستر لوچنس یا شجاعدل دارای هویت مقاومت نسبتاً قویای در مقابل انگلیس است. نمونههای زیاد دیگری از هویت مقاومت وجود دارد که از مقاومت قومی (مثلاً در مونته نگرو) گرفته تا مقاومتهای زیستی و جنسیتی گسترده است.
3. هویت تهاجمی: هویت تهاجمی معمولاً از هویت مقاومت نشأت میگیرد. در این نوع هویت، فرد از مقاومت به سمت به چالش کشیدن نظم موجود حرکت میکند. کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی و اجتماعی در جوامع پستمدرن، جامعهای را بهوجود آورده که هویت و علائق افراد بهوسیله آنچه مصرف میکنند تعیین میشود و کالاها به خاطر ارزشهای نمادین و ابزاریشان مهم تلقی میشوند. همانگونه که تصاویر و هویت یک مقصد تغییر میکنند، هویت و سبک زندگی مصرفکنندگان نیز با افزایش سن آنها تغییر مینماید. یک فرد ممکن است تجربه سفر خود را با کولهبهدوشی (دیگرمحور) آغاز کند و در پایان مالک یک واحد اشتراک زمانی یا خانه دوم باشد (خودمحور). بنابراین این فرد به انگیزه داشتن تجاربی جدید حرکت خود را آغاز میکند و با حرکتی که اساس آن اثبات و امنیت است کار خود را به پایان میرساند.
رویکردهای مختلف نسبت به تاثیر گردشگری بر هویت ملی
گردشگری و رابطه آن با هویت تا کنون در پژوهش های زیادی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در خصوص تاثیر گردشگری بر هویت ملی دو رویکرد اصلی وجود دارد:
رویکرد اول
برخی اعتقاد دارند گردشگری، بهخصوص گردشگری فرهنگی، از سوی سازمانهای بینالمللی ابزاری است که به ظهور هویتهای جدید کمک میکند. هویت مصرفکنندگان، مرزهای ملی و بینالمللی و همچنین الکترونیکی را درمینوردد. بنابراین، گردشگر حتی در دنیای مجازی باشد ممکن است به شدت تحت تأثیر گردشگران دیگر قرار گیرد. شبکه های اجتماعی به این اجتماعات امکان داده با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و هویتهای خویش را از طریق فناوری و گردشگری مجدداً تعریف نمایند و حتی از راه به اشتراک گذاشتن ادراکشان، هویت مقصدها را نیز شکل دهند. گردشگری غالباً قدرتی امپریالیستی یا برتریخواه توصیف گردیده و هویت به محصولی تبدیل گشته که ساخته میشود، بستهبندی میگردد و به سان محصولات دیگر، بازاریابی میشود. جوامع میزبان در صورت نداشتن حس نیرومندی از هویت به احتمال فراوان تسلیم وسوسههای تجاریسازی میشوند و سنن خود را به فراموشی میسپارند. تصورات و ادراکات افراد از نژاد، ملیت و قومیت میتواند به ایجاد دیدگاههای سادهانگارانه یا قالبی در مورد "دیگری" بیانجامد. هویتهای ساخته شدهی تجاری که در صنعت سفر مورد استفاده قرار میگیرند غالباً بر پایه همین تفکرات قالبی قرار دارند که ممکن است، بهطور پنهان یا آشکار، نژادپرستانه یا استثمارگونه باشند. این هویتها همچنین ممکن است تصاویر سادهانگارانه و آرمانیای را عرضه کنند که مطابق با خیالپردازیهای گردشگران است. محیط اجتماعی پیچیدهای که گردشگری در آن اتفاق میافتد، فرهنگ، مردم، تاریخ و سبک زندگی آنها به بخشی از محصول گردشگری تبدیل میشود. آنها میگویند: تأثیرات ضمنی این فرایند در ادبیات رشتهی گردشگری بهطور کامل درک نشده است. فرهنگ، از یک طرف، آسیبپذیر و ثابت تلقی میشود که تحت تأثیر گردشگری قرار میگیرد و از سوی دیگر، پویا قلمداد میگردد که میتواند از پس جهانی شدن و روندهای مدرن برآید. بدیهی است که این مسئله به بافت، ماهیت و درجهی تکامل گردشگری و همچنین توانایی مقصد برای مقابله با تهدیدها بستگی دارد
رویکرد دوم
در رویکرد دوم، گردشگری به عنوان یکی از راههای تقویت هویت ملی به شمار می آید. ذکر افتخارات کشور، حماسه ها و اسطوره ها، حوادث و وقایع تاریخی، نمود عینی هوش و ذکاوت و تلاش گذشتگان در آثار و ابنیه باقیمانده از گذشته از عوامل تقویت هویت ملی به شمار می آیند. حضور و دیدار گردشگران (چه ایرانی و چه غیر ایرانی) در کنار ابنیه تاریخی به عنوان نمود عینی افتخارات تاریخی یکی از عوامل تحکیم کننده هویت ملی به شمار می رود. زمانی که گردشگران به سیاحت در آثار تاریخی و باستانی می پردازند با میراث نالموس از قبیل اسطوره ها و افسانه ها اطلاعات بیشتری کسب می کنند و حتی تهییج به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه شده که این نیز سبب تقویت هویت ملی برای ایرانیان به طور مستقیم می شود. همچنین آشنایی گردشگران خارجی، و نشان دادن علاقهشان به فرهنگ غنی یک ملت سبب تقویت غرور و هویت ملی در جوامع میزبان می شود. همچنین گردشگری با شناساندن خرده فرهنگ ها به یكدیگر زمینه تقویت همبستگی ملی در یك جامعه را فراهم می آورد. زیرا از طریق گفت و گوی بین خرده فرهنگ ها، شهروندان در می یابندكه تنوع فرهنگی یك حقیقت اجتنابناپذیر است و آگاهی از این تنوع، آن ها را از سردرگمی، سوء تفاهمها و پیامدهای احتمالی آن، رهایی میبخشد. بدیهی است كه گسترش ایرانگردی، زیربنای برقراری شناخت مشترك و درك متقابل میان خرده فرهنگ هاست. در کتاب "گردشگری هویت: تصویرسازی و به تصویر کشیدن ملت"، پیچفورد بیان می کند تصویرسازی مقصد از اهمیت زیادی برخوردار است که نیاز به رسانه های خاصی همچون گردشگری دارد. تصویرسازیها حاوی روایتهای تاریخی و فرهنگی هستند که برای خلق داستانهای ملی و خنثی کردن ادراکات منفی و بیرونی بهکار میروند. برخی از انواع گردشگری شامل گردشگری قومی و میراث، موزهها، نمایشها و سایر جاذبههایی است که هویتهای جمعی را بازنمایی و تفسیر میکنند. این تصاویر میتواند از طریق بازاریابی به گردشگران منتقل شود. با این حال، هویتآفرینی چیزی بسیار بیشتر از بازاریابی تجاری است. ابراز هویت جدید و متمایز فرایندی بسیار ی است و با نیروهای پیچیده اجتماعی و فرهنگی ارتباط دارد. برخی از انواع گردشگری در صورتی که به درستی مدیریت شوند میتوانند به ابزاری جهت احیا یا تقویت سنن فرهنگی و هویت جوامع بومی تبدیل گردد. برای مثال اگر گردشگری در روستایی اتفاق بیفتد که در آن طبیعت گردان به رسوم مردم محلی احترام بگذارند، سبب تقویت هویت مردم روستا شده و در صورتی که گردشگران تجمل گرا به روستایی وارد شوند و به رسوم سنتی مردم _دانسته یا ندانسته_ بی احترامی کنند مردم نسبت به آیین و رسوم و در نتیجه هویت خود به عنوان یک خرده فرهنگ بی میل شده و سعی می کنند از رسوم گردشگران تقلید کنندیا دیگر رسوم خود را به دست فراموشی بسپرند. برای مثال طی پژوهش های صورت گرفته مردم روستای هورامانات تخت در استان کردستان، با پای پیاده در مراسم پیرشالیار شرکت می کردند اما با دیدن اینکه این رسوم با ورود گردشگران روح سنتی خود را از دست داده و حتی به نوعی با بی احترامی به این رسم همراه بوده نسبت به شرکت در این مراسم تمایل کمتری دارند. این امر می توانست با آموزش صحیح تورگردانان، راهنمایان تور و گردشگران نه تنها اثر منفی نداشته باشد، بلکه اثرات مثبتی نیز بر تقویت هویت مردم روستا داشته باشد. از طرف دیگر پژوهش های بسیاری نشان میدهد بسیاری از بومیان (بالاخص جوانان) به علت علاقه گردشگران به فرهنگشان، در حال احیای سنن فرهنگی و بازیابی هویت خویش هستند. ن جوامع میزبان، به پخت غذاهای سنتی و تولید صنایع دستی روی آورده اند چرا که بومگردان از آن حمایت می کنند. مراسم جشن یلدا در شیراز سبب شده تا بسیاری از میراث فرهنگی ناملموس در حال فراموشی دوباره احیا شوند و جوانان بسیاری به سنت هایی مانند نقالی و حافظ خوانی روی بیاورند.
همچنین پدیده هایی نظیر گردشگری داخلی نقش بسیاری در تعاملات فرهنگی میان مردم یک کشور داشته که سبب تقویت ویژگی های مشترک بین افراد یک جامعه می شود. این فرآیند همگن سازی نام دارد که با همانند سازی متفاوت است. همگن سازی به معنی تقویت نقاط مشترک وحدت بخش و ایجاد تفاهم و رفع حساسیت ها در تفاوت هاست.
مردم مناطق و ساكنان محلی به دو گونه از منافع فرهنگی توسعه گردشگری بهره مند می شود: اول اینكه گردشگری، فرهنگ جامعه میزبان را به سایر جوامع و فرهنگ ها معرفی می كند. این اثر مانند تبلیغات برای گوهری است كه هر جامعه آن را چون صدف در درون خود محفوظ می دارد و هرچه این گوهر اصیل تر و غنی تر باشد، معرفی آن به دیگران عزت و احترام بیشتری برای صاحبانش به همراه خوهد داشت؛ دوم اینكه صنعت گردشگری فرصتی برای ساكنان ایجاد می كند تا فرهنگ خود را مستقیم و بدون واسطه و به شكل واقعی به علاقمندان عرضه كنند. این عمل، به ویژه باعث تقویت غرور و همبستگی جامعه میزبان و افزایش آستانه تحمل آنان در برابر فرهنگ های دیگر می شود.
با توجه به اینكه ایران كشوری چند قومی و چند فرهنگی است در نتیجه: تنوع غذایی بالای اقوام ایرانی، موسیقی فولکلور متنوع ایرانی، صنایع دستی زیبای اقوام مختلف، تنوع و غنای فرهنگ شفاهی و هنرهای نمایشی و همچنین داستان های روایتی اقوام که قابلیت بیان تصویری فوق العاده قوی دارند. در تمام این موارد گردشگری می تواند از طریق گفت و گوی فرهنگ های اقوام مختلف نقش به سزایی در تقویت همبستگی ملی ایجاد کند.
در واقع توسعه گردشگری از طریق تاثیر در حوزه های مختلف اقتصادی، ی- اجتماعی و فرهنگی منجر به تقویت همبستگی ملی می گردد به طوری كه توسعه گردشگری در یك منطقه خود منجر به آشنایی هر چه بیشتر ساكنان منطقه با فرهنگ خویش می گردد و از این طریق غرور ملی و فرهنگی آنان افزایش می یابد و در نتیجه مودت و دوستی بین اقوام تحكیم و وفاداری آنان به اجتماع ملی افزایش خواهد یافت و از آنجایی كه توسعه گردشگری خود موجب اثرات اقتصادی مثبت در منطقه می گردد لذا ساكنان منطقه به ارزش صنایع دستی و آثار باستانی، آداب، رسوم و سنین خود بیش از بیش پی برده و سعی در حفظ و احیا آن خواهند نمود، این امر موجب بهبود وضعیت ساكنین خواهد شد و رشد معكوس مهاجرت به شهرها و ایجاد شرایط مناسب به منظور مشاركت فعال در معرفی فرهنگ ها و آثار فرهنگی منطقه به گردشگران را در پی خواهد داشت.
از طرف دیگر کاهش فقر و اشتغال زایی در تقویت هویت ملی موثر است مناطقی مانند سیستان و بلوچستان ایران که پتانسیل بسیار بالایی در زمینه ی زمینگردشگری، گردشگری غذا و. دارد درصورتی که موفق به جذب گردشگر شود امنیت و در نتیجه توسعه بیشتری را تجربه خواهد کرد. توسعه مانع از مهاجرت گسترده افراد به شهرهای دیگر می شود. مهاجرت پیوندهای افراد را با هویت فرهنگی خود تضعیف میکند و یافتن هویتی جدید نیز به زمان مناسب نیاز دارد.
اما چرا برخی رویکرد اول و برخی دیگر به رویکرد دوم اعتقاد دارند؟ پاسخ در سه نکته نهفته است: نخست گردشگری انواع مختلفی دارد، دوم اینکه گردشگران انواع مختلفی دارند و سوم برنامههای ریزی کلان کشورها در خصوص جهانگردی متفاوت است. نمی توان اثرات گردشگری انبوه را با اثرات اکوتوریسم یکسان دانست. گردشگران انبوه به رفاه و همچنین فرهنگ جامعه میزبان توجهی ندارند، درحالی که یکی از کدهای اخلاقی سفر اکوتوریست ها، یاری رساندن به جامعه میزبان و احترام به فرهنگ آن ها است. در صورتی که گردشگری در مناطق مختلف بدون توجه به فرهنگ، اقتصاد و محیط زیست یک منطقه صورت گیرد، آثار زیانبار گردشگری بیش از اثرات مثبت آن خواهد بود
نتیجه گیری
گردشگری میتواند همچون دیگر صنایع و خدمات، آثار مثبت و منفی داشته باشد، از این رو توسعه گردشگری نیاز به انجام مطالعات پیش، در حین و پس از انجام طرحهای گردشگری دارد. کاهش آسیبهای زیست محیطی، فرهنگی - اجتماعی و اقتصادی و افزایش اثرات مثبت گردشگری تنها با شناخت بیشتر این صنعت و انجام مطالعات دقیق و برنامه ریزی های صحیح امکان پذیر است. زمانی که گردشگری انبوه در جهان آثار منفی خود را نشان داد، برنامه ریزان این صنعت تلاش کردند تا با برنامه ریزی های صحیح آثار منفی را کاهش داده و آثار مثبت آن را افزایش دهند. همچنین با افزایش آگاهی انسان عصر حاضر، گردشگری انبوه به سرعت در حال جایگزینی با گردشگری پایدار، گردشگری جایگزین، گردشگری مسئولانه و اکوتوریسم می باشد. این انواع گردشگری در پاسخ به چالشهای عصر مدرن به وجود آمد تا یاریگر توسعه پایدار باشد. هویت ملی به عنوان بالاترین سطح تعهد به جامعه و کشور و کانون ارزش های ملی هر فرد محسوب میشود و وم و وجود آن برای ساخت و بقای یک دولت-ملت ضروری می باشد. گردشگری می تواند موجب تقویت و یا تضعیف هویت ملی شود و این امر به مسائل مختلفی بستگی دارد از جمله میزان کیفیت و رضایت از سفر، تجربه سفر فرد، نوع گردشگری توسعه داده شده در منطقه و نوع گردشگری که منطقه جذب می کند نام برد. برنامه ریزی های کلان توسعه گردشگری باید به گونه ای صورت پذیرد که آثار مثبت اجتماعی از قبیل تقویت هویت ملی را در پی داشته باشد.
منابع
تجربه گردشگری و هویت ملی مورد مطالعه شهروندان شهر شیراز. ملیحه شیبانی و سمیه هاشمی. مجله جامعه شناسی ایران. 1392
بحران هویت فرهنگی در ایران و پیامدهای آن. محمدرضا شرفی. مجله روانشناسی و علوم تربیتی. 1385
ارزیابی آثار گردشگری در تقویت ملی. رضا شجری قاسم خیلی و احمد فضلی نژاد. مجله برنامه ریزی و توسعه گردشگری. 1393
گردشگری، تقویت یا تزل هویت ملی. وبسایت دنیای سفر. طاهره شفاهی. 1394
مولفه های هویت ملی با رویکردی پژوهشی. سید رحیم ابوالحسنی. فصلنامه ت. 1387.
مقدمه ای بر همبستگی ملی با تاکید بر مولفه های فرهنگ و گردشگری. منوچهر جهانیان، مهدی قرخلو، ابتهال زندی. فصلنامه علمی پژوهشی جغرافیای انسانی. 1389.
گردشگری و هویت. وبسایت زیست بوم. 1394.
درباره این سایت